ماهک کوچولوی ماماهک کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

روزهای با تو بودن

واکسن یک سالگی پرنسس.......

گل خوشبوی مامان دو روز بعد از تولدت واکسن یک سالگی(MMR)رو برات زدیم صبح یکشنبه با مامان معصوم رفتیم خانه ی بهداشت و واکسن.تزریق شد ....یه کم گریه کردی اما زود ساکت شدی خانم دکتر گفت واکسنت تب و درد نداره و منم کلی خوشحال شدم .اومدیم خونه و تو انگار نه انگار که اوخ شدی بیشتر از هر روز شیطنت کردی و خسته شدی و خوابیدی.....دلیل اینکه واکسنت رو دو روز بعد از تولدت زدیم این بود که خواستیم شب جشن تولدت بی تابی نکنی که کردی و به واکسن بیچاره ربطی نداشت تو پست بعدی عکسای جشن تولدت رو میزارم.... اینم دختر کوچولوی مامان بعد از زدن واکسنش  راستی تو این مدت که مامان درگیر کارای نظافت خونه بود و سرش حسابی شلوغ بود یه مروارید دیگه هم تو صدف د...
27 مرداد 1393

تولدت مبارک فرشته ی زمینی.........

باورم نمیشه انگار همین دیروز بود،برای اولین بار ساعت ۴ صبح تو رو آوردن و دادن بغلم.تمام دردهایی که کشیدم با دیدنت تموم شد .من مادر شدم مادر یه دختر زیبا و پاک....یک سال با تمام سختیها کنار تو آسون گذشت با مشکلاتی که بود با تلخی ها و شیرینی هاش.....تو اومدی تا پناه دردهای من باشی.تا دخترم باشی تا سهم من از تمام این دنیا باشی....خوشحالم که یک سال با تو لحظه هارو زندگی کردم.خوشحالم که یک سال هر شب کنار نفسهای تو خوابیدم و با بوی عطر تنت آروم شدم.خوشحالم که یک سال طعم شیرین مادر بودن رو چشیدم .دختر قشنگم یک سالگیت مبارک......خیلی خوب شد که به دنیا اومدی عزیزم خیلی خوب شد.. ماه های زندگی قشنگت به روایت تصویر....... ماهک سه روزه ی من..... ...
25 مرداد 1393
1